با نقد و بررسی سومین نسخه از سری بازیهای Luigi’s Mansion با بازی رایانه همراه باشید.
سخت است برادر دوقلوی کسی باشید که دنیایی را از آن خودش کرده و یکی از بزرگترین نمادهای دنیای بازیهای رایانهای است. لوییجی، رفیق، یار و همراه همیشگی ماریو، در واقع نماد بازیکن دوم به حساب میآید و در عموم بازیهای ماریو چنین نقشی دارد. همین موضوع منجر شده به کملطفی نینتندو به این شخصیت بامزه و تعداد انگشتشماری بازی منحصر به خودش. سری Luigi’s Mansion بیشتر روی برادر کوچکتر معطوف است و از طرف دیگر، تبدیل به فرنچایز اصلی نینتندو در ژانر وحشت شده. البته استفاده از کلمهی وحشت به خصوص با توجه به این که با نینتندو روبهرو هستیم، اینجا چندان جدی نیست و بیشتر با هجو و کنایههای متعدد در این سری بازیها مواجه میشویم. طنزی که در نسخهی سوم عمارت لوییجی، به اوج خود رسیده است.
سومین بازی Luigi’s Mansion از هر نظر پکیج کاملی است از هجویات و نیش و کنایههای مختص طرفداران ژانر وحشت. میتوان ادای دین به آثاری مانند Poltergeist ،Ghostbusters و صد البته بازیهای Resident Evil و Fatal Frame را در جای جای این بازی دید. اما این موضوع، به این معنی نیست که بازی تنها وامدار عناوین دیگر است. بالعکس، Luigi’s Mansion 3 تمام اینها را به خوبی با دنیای نینتندو پیوند داده و جهانی منحصر به فرد میان بازیهای این ناشر خلق کرده که کمتر آن را دیدهایم.
در Luigi’s Mansion 3 عمارت ما یک هتل ۱۵ طبقه است که هر طبقه حکم یک مرحله را دارد و با مضمونهای متفاوتی در هر طبقه روبهروییم. از بخش فروشگاه هتل تا گلخانهی پر از گیاهان آدمخوار، استودیوی فیلمسازی و ان دریایی. شیوهی طراحی هر مرحله مشابه است ولی با تزریق مکانیکهای متفاوت، هر کدام تفاوتهای بنیادین دارند که هر کدام از طبقات را منحصر به فرد کردهاند. برای همین از دید تنوع، عمارت لوییجی یکی از بهترین آثار ممکن به شمار میآید و کم پیش میآید چیزی تکراری بینیم.
این موضوع به خصوص به لطف جلوههای بصری پررنگ میشود. اگر انتظارات گرافیکی بالا و در حد کنسولهای کنونی نداشته باشید، عاشق این بخش خواهید شد. مدلسازی شخصیتها و به خصوص ارواح در کنار انیمیشنها زیباشان به شدت بامزه از آب درآمدهاند. طبقات مختلف هر کدام سبک و سیاق خود را دارند و تنوع بصری بازی را به اوج میرسانند. صداگذاری و موسیقی نیز در همین راستا حرکت میکنند و در عین افزایش تنش، شوخطبعی ذاتی بازی را کماکان نگه میدارند. البته خبری از دوبله نیست و بیشتر بار طنز شخصیتها روی دوش حرکات و رفتارهای خندهدارشان افتاده که در این زمینه تا حد قابل قبولی موفق است.
اصل اول نینتندو همواره هدف قرار دادن حس لذت بردن از بازی است و چنین حسی بسیار به گیمپلی بازی وابسته است. Luigi’s Mansion 3 از این نظر، بنیهای قوی دارد و همان طور که اشاره کردم، مسیری متفاوت از سایر آثار این ناشر را پیش میگیرد. در غیاب حضور عناصر پلتفرمینگ، عمارت لوییجی روی دو وجه تأکید بسیاری میکند: مبارزه با ارواح و جست و جو در محیط
بگذارید ابتدا با جستوجو در محیط شروع کنیم. به لطف موتور فیزیک قدرتمندش، عمارت لوییجی پر از آیتمها و چیزهای مختلفی است که میتوانید آن را درون جاروبرقی لوییجی بکشید و هر چه حرص و عصبانیت دارید خالی کنید! تازه جارو کشیدن در این بازی، بسیار لذتبخشتر از جارو کشیدن در دنیای واقعی است و در حالی که پول پارو میکنید، خودتان خسته و کوفته نمیشوید. میتوان صدای کشیده شدن آیتمها و سنگینی جارو را منشا لذت استفاده از آن دانست. در کنار این کشیدنها، پازلهایی مقابل بازیکن قرار میگیرد که راهحل سادهای دارند ولی بازی در خصوص توضیحشان کمی گنگ عمل میکند و ممکن است سر یک مسألهی ساده، بارها یک کار را تکرار کنید تا درست انجام شود.
وقتی سر مبارزات برویم، اوضاع کمی تغییر میکند بخش اساسی نبردها، مکیدن ارواح توسط جاروبرقی روحگیر لوییجی است و مکانیزمی نسبتا یگانهای دارد. شما ابتدا باید با یک فلاش عکس، روح را گیج کنید و سپس آن را به درون جاروبرقی بکشید. تمام دشمنان از این مکانیزم پیروی میکنند ولی شیوهی گیج کردنشان فرق بسیاری با هم دارد. مثلا برخی از ارواح عینک آفتابی دارند که نور را بازتاب میکنند بنابراین ابتدا باید از شر عینک خلاص شوید. یا این که یک سری ارواح مزاحم در کمدها و صندوقها پنهان میشوند و اشیاء مختلف سمت لوییجی پرتاب میکنند. شاید بتوان از معدود نقاط ضعف بازی، تکراری شدن همین مبارزات معمولی دانست که از نیمهی دوم، راحت دستتان میآید چه کار باید بکنید. در مقابل، مبارزه با باسها این روند را مختل میکنند و برخی از هیجانانگیزترین لحظات بازی را رقم میزنند. باسفایتها با وجود سادگی، به لطف طراحی عالی و خلاقانه بسیار به یاد ماندنی و جذاب از آب درآمدهاند.
البته لوییجی نیز ناتوان نیست و ابزارهای مختلفی برای او تدارک دیده شده. مهمترین این ابزارها بدون شک گوییجی، نسخهی ژلهای لوییجی است که در طی بازی بسیار به کار میآید. گوییجی میتواند حواس برخی از ارواح را پرت کند و به شکست برخی دیگر کمک. در کنار اینها، گوییجی در حل کردن بسیاری از پازلها نقش اساسی دارد و نمیتوان او را به کل نادیده گرفت. به لطف گوییجی، یک مود Co op بسیار ساده در بازی اضافه شده. بازیکن دوم به راحتی میتواند وارد بازی یا از آن خارج شود. بازی چنان متعادل است که چه در حالت تک نفره و چه دو نفره از آن لذت ببرید.
البته مودهای چند نفره فقط به داستان ختم نمیشوند. دو بخش اصلی برای بازی تدارک دیده شده. اولی که Scarescrapper باشد، شما و دو نفر دیگر را در یک نسخهی کوچکتر و رندوم از هتل قرار میدهد. حالا باید در هر طبقه در زمان محدودی تمام Toadها (همان قارچهای خنگول دنیای ماریو) را بیابید و به طبقهی بعدی بروید. بخش دیگر که تا هشت نفر را هم پشتیبانی میکند، Screampark است که در دو تیم مقابل هم قرار گرفته و در مودهای مختلف مانند جمعآوری سکه و یا گرفتن ارواح به رقابت میپردازند. هر چند تنوع و طراوت اثری مانند Splatoon 2 در آن کمتر دیده میشود، بخش مولتیپلیر بازی میتواند آنهایی را که از بخش داستانی لذت بردند، باز هم سرگرم کند.
منبع: وب سایت خبری بازی رایانه
آموزش ساخت اکانت در شبکه پلی استیشن PSN
بازی ,یک ,لوییجی ,ارواح ,بخش ,mansion ,luigi’s mansion ,است که ,و در ,از آن ,را به
درباره این سایت